دلم وارونه عاشق شد ، در آن روزای تاریکم
به عشقی چپ نظر کرده ، در آن دردای باریکم
هوای عاشقی بوسید ، سفر کرده به رویاها
خیال دوستی جویید ، باران زد به دریاها
به جای این سعادت ها ، و خوشحالی وشادابی
دلم با درد و غم هایش ، خریده غار و سردابی
همش این آسمان ابری ، همش مه در فضا بارید
همه جا بارشِ باران ، روحم از جفا نالید
چرا فانوس دل خاموش ، چرا دود از درش پیدا
مگر در عشق وارونه ، تنیده دوده اش بر جا
بیا در کلبه بنشینیم و مِی بر زخم ها ریزیم
بسوزان غم نگار دل ، و صد شادی بیاویزیم
منّور کن دلِ نازت به رویاهای رنگارنگ
به در کن درد بی حاصل و دعواهای سرد و جنگ
جاسم ثعلبی (حسّانی ) 18/02/1391
:: برچسبها:
عشق وارونه ,
:: بازدید از این مطلب : 1749
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4